پسر عزیزم ♥امیرعلی♥

خبر خوش

سلام پسر عزیزم، گل پسر امروز 25هفته و 2روزه شدی پسرم اینروزا با تکونای قشنگت من و مامانی رو به وجد میاری و خوشحالمون میکنی یه خبر خوش، یه پسرخاله ی دیگه هم به جمع دخترخاله پسرخاله هات اضافه شد تو تا الان دو دخترخاله به نام های "ریحانه و "مریم" و دو پسرخاله به نام های "رضا" و "امیرعباس" داری  امیرعباس 1394/03/19سه شنبه تو بیمارستان حضرت معصومه (ع) شهرستان آزادشهر پا به این دنیا گذاشت ایشالله عکس امیر عباس هم میذارم   پسرم، ایشالله بسلامتی حدود یکماه دیگه هم دختر عمه ات بدنیا میاد و بعدش ایشالله بسلامتی نوبت گل پسر من "امیر علی"  ...
26 خرداد 1394

صحبت های بابایی برای امیرعلی...

پســـــــــــــرم امیــــــــرعلی امروز هم گذشت، امروز 19هفته و 4روز از تشکیل گل پسرم تو شیکم مامانی گذشت تقریبا هرروز من و مامانی باهات حرف میزنیم، حرفای قشنگ، توصیه ها و آرزوها و ابراز احساساتمونو میدونم که بخوبی میشنوی و احساس میکنی بابایی   پسرم میخوام که وقتی بدنیا اومدی و بزرگ شدی باعث افتخار بابایی و مامانی بشی، میخوام از دوسالگی مثل بابات رقاص بشی ، میخوام از خردسالی بفرستمت باشگاه ژیمناستیک، بابایی دلم میخواد ورزشکار بشی، درسخون بشی، و یه چیز مهم: مثل بابایی یه پرسپولیسیه دوآتیشه بشی   بابای در کل میخوام همیشه سربلند و موفق باشی و همیشه باعث افتخار باشی و زبانزد خاص و عام...
17 ارديبهشت 1394

سلام پسرم

سلام به پسر گلم ، بله پسرم پسر عزیزم تا الان صدات میکردم فرزندم، ولی از امروز میگم پسرم امروز مامانیو بردم سونو، خداروشکر سلامت و خوب بودی و جنسیتت هم پسر تعیین شد     پسرم خیلی من و مامان خوشحال شدیم، خیلی خیلی...   پسر عزیز، گل پسرم، چند هفته ای میشه که اسامی مختلفی رو برات درنظر گرفته بودیم، هم اسم دختر و هم اسم پسر ، حالا که معلوم شد پسر ناز منی، اسمت رو هم انتخاب کردیم، یه اسم قشنگ: امیرعلی از این به بعد با نام قشنگ " امیرعلی " صدات میکنیم بابایی دوستت دارم امیرعلی پسر گلم پسرم ماشالله تو این سونو خیلی بزرگتر نسبت به سری های قبل شدی، یادش بخیر اولی...
8 ارديبهشت 1394

اولین پست سال94

سلام به کوچولوی بابا و سلام به همه ی مامان باباهایی که به وبلاگ ما سر میزنن با تاخیر زیاد، سال نو همگی مبارک به دلیل عدم دسترسی به اینترنت و نداشتن وقت و... بعد از چند وقت اولین آپ سال جدید: باباجون همونجور که قول داده بودم اینم از عکس پسرخاله ات "رضا" :                         میبینی چقد نازه ماشالله ، البته ایشالله تو نازتر میشی نی نی کوچولی من امروز 1394/01/24 مامانی تو هفته ی هفدهمه(17هفته و2روز)، خیلی دیر میگذره بابایی... 4روز قبل از عید رفتیم سونو غربال رو انجام دادیم،خداروشکر هیچ مشکلی ...
24 فروردين 1394

سلام بابایی...

سلام کوچولوی بابا ، بابایی چند وقتیه که نتونستم مطلب بزارم واقعیتش نت نداشتم، کار و مشکلات هم تو این چند روز زیاد بود حدود دو هفته ای هم میشه که نقل مکان کردیم و رفتیم خونه ی جدیدمون(شهرک فدک). راستی بابایی یادم رفت بهت بگم، 24ام (1393/11/24) ساعت 00:25 بامداد پسرخاله ات "رضا" کوچولو هم به دنیا اومد، ماشالله ناز و تپله، حالا عکسشو هم میذارم... راستی عمه هم یه تو راهی داره، ایشالله بچه ی عمت هم تو سال 94 به سلامتی بدنیا میاد و حدود دو ماه بعدش هم نوبت توست باباجونم ...
1 اسفند 1393

اورژانسی1393/11/11

سلام کنجد بابا، بابایی من الان از بیمارستان اومدم، مامانی حالش بد شد و بردمش بیمارستان و گفتن که امشب باید بستری بشه، و متاسفانه من رو بعنوان همراه راه ندادند و مامان بزرگ (مادر من) رو سر مامانی موند اینم یه عکس از بیمارستان:   ایشالله که خدا پشت و پناه مامانی و تو باشه و سلامت باشین ...
12 بهمن 1393